کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مصائب شب عاشورای سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن     قالب شعر : مثنوی    

امشب نـدای ارجـعی آیـد به انصار خدا           فردا به دشت کربلا سرها شود از تن جدا
امشب حسین بن علی حق را عبادت می‌کند           فردا به نوک نیزه‌ها قرآن تلاوت می‌کند


امشب به دور خیمه‌ها عباس گردد تا سحر           فردا کنار علقمه غلطد به خون بی‌دست و سر
امشب علی اکبر بود در خیمه مشغـول دعا           فردا شود اعضای او مانند گل از هم جدا
امشب بخواند در حـرم قاسم نمـاز نافـله           فـردا کنار پیکـرش در خیمـه افتد ولوله
امشب علی چنگ از عطش بر قلب مادر می‌زند           فردا چو بسمل بر سر دست پدر پر می‌زند
امشب بود در خیمه‌ها از عشق و جانبازی سخن           فردا زمین دریا شود از خون هفتاد و دو تن

: امتیاز

مصائب شب عاشورای سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : دیوان فدایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن قالب شعر : غزل

از خون زمین دریا شود امشب اگر فردا شود           محشر همی برپا شود امشب اگر فردا شود
زانجم فلک لشکر کشد وز ماه نو خنجر کشد           دامن به خون اندر کشد امشب اگر فردا شود


خون از دم خنجر رود از تن به نیزه سر رود           دامن به خون اندر کشد امشب اگر فردا شود
دامن فلک پرخون کند خون عرصه را گلگون کند           دل دیده را جیحون کند امشب اگر فردا شود
از پشت زین، سلطان دین غلتد چو ماهی بر زمین           بُرَّد سرش شمر لعین امشب اگر فردا شود
تن جمله بی‌سر می‌شود سر بر سنان بر می‌شود           آشوب محشر می‌شود امشب اگر فردا شود
عباس از توسن فتد دستش
جدا از تن فتد           چون گل در این گلشن فتد امشب اگر فردا شود
از ضرب تیر و تیغ کین اکبر فتد از پشت زین           صد پاره چون گل بر زمین امشب اگر فردا شود
آتـش زنـد بر خـیـمه ها شمر لعـین بی‌حـیا           سیلی زند بر طفل‌ها امشب اگر فردا شود

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب با سیدالشهدا علیه‌السلام در شب عاشورا

شاعر : میلاد عرفانپور نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

چنان اسفند می‌سوزد به صحرا ریگ‌ها فردا          چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا
تمام دشت را زینب به خون آغشته می‌‌بیند
          مگر باران خون می‌بارد از عرش خدا فردا


برادر دل گواهی می‌دهد امشب شب قدر است          اگر امشب شب قدر است قرآن‌ها چرا فردا؟..
همه در جامه احرام دست از خویشتن شستند
          شگفتا عید قربان است گویا در منا فردا
ببین شش ماهه‌ات بی‌تاب در گهواره می‌گرید
          علی از تشنگی جان می‌دهد امروز یا فردا
ببوسم کاش دست و پای اکبر را و قاسم را
          همانانی که می‌افتند زیر دست و پا فردا
برادر وقت جان‌افشانی عباس نزدیک است
          قـیامت می‌شود وقـتی بگوید یا اخا فـردا
برادر خوب می‌خواهم ببینم روی ماهت را
          که می‌ترسم دگر نشناسمت بر نیزه‌ها فردا
به مادر گفته بودم تا قیامت با تو می‌مانم
          تمام هستی من! می‌روی بی من کجا فردا؟

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب با سیدالشهدا علیه‌السلام در شب عاشورا

شاعر : مهدی شریف زاده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

از من مگیر این لحظه‌های آخرت را            یک بار دیگر هم بغل کن خواهرت را
بـگـذار تـا یک بار دیگر جـای مـادر            بـوسه زنـم زیر گـلـو و حـنـجـرت را


بگـذار تا زینب بـپـوشـاند به جـسـمت            پـیـراهـنـت را، یــادگــار مــادرت را
آهـسـتـه‌تر قـدری بمـان پیـشـم بـرادر
            از من
مگیری صحن چشمان ترت را
حـتـمــاً بـیــا آرام جـانـم قـبـل رفــتـن
            قدری نوازش کن دوباره دخـترت را
عـباس را یک بار دیگـر کـن نـظاره
            قـاسم، عـلی اصغـر، عـلیِّ اکـبرت را

این خواهرت طاقت ندارد با دو چشمش            فـردا بـبـیـنـد بر روی نیـزه سـرت را
زیـنـب چـگـونه
مـی‌تـوانـد ای بـرادر            در زیـر دست و پا ببـیـند پیکـرت را
حالا که داری می‌روی ای جان خواهر            دیگـر درآور لا اقـل انـگــشـتـرت را

: امتیاز

زبانحال حضرت عباس علیه‌السلام در شب عاشورا

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

شـبِ مـن در حـرمِ آل عـبـا مـی‌گـذرد            نَـفَـسـم با نـَفَـسِ خــونِ خـدا مـی‌گـذرد

شبِ دهم شده و پُر شدم از شوقِ وصال            خاطـر آسـوده‌ام و دل به نـوا می‌گذرد


گوشِ من می‌شنود ذکرِ دعاهای حسین            شکر اوقاتِ من آخر به دعـا می‌گذرد

پـاسـبـانِ حـرمـم واهـمه‌ای نیـست مرا            فکر و ذکرم همه در خوف و رجا می‌گذرد

خیمۀ حضرت زینب شده چون کعبۀ من            طُوفِ آن می‌کـنم و ثـانـیـه‌ها می‌گذرد

در رُخِ سیده‌ام غـصّه و غـم موج زند            با من آیا ز غم و غصه رها می‌گذرد؟

من فـدائی خـواتـینِ حـرم هـستم و بس            چه کسی گفته که از خیمه جفا می‌گذرد؟

غیرت اللّهم و غارت به نظر ممکن نیست            مگـر از جـانبِ من تـیـغِ بـلا می‌گذرد

صبحِ فـردا برسد مثـلِ پـدر جنگ کنم            تا بفهـمـند که در مشت چه‌ها می‌گذرد

صبح فردا برسد رخصتِ جنگ از ارباب            جوی خـون از حـرمِ کـربـبلا می‌گذرد

من ابوفـاضـلم و شیـرِ حرم حـیدری‌ام            شبِ مـن در حـرمِ آل عــبـا مـی‌گـذرد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

من ابوفـاضـلـم و شیـرِ نرم حـیدری‌ام            شبِ مـن در حـرمِ آل عــبـا مـی‌گـذرد

مصائب شب عاشورای سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : سعید تاج محمدی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن قالب شعر : مسمط

یک‌لحظه خلوت کرده‌ای مشغول قرآنی            یک‌لحظه مشغول سخن در جمع یارانی

گـاهـی بـه فـکـر کـنـدن خـار بـیـابـانـی            گـاهی هـم از دلـشـورۀ زینب پـریشانی


امشب شب سختی است امشب در دلت غوغاست

گـاهـی مـی‌آیـد نـغـمـۀ لـبـیـک یـارانـت            گـاهی می‌آیـد گـریـۀ زن‌ها و طـفـلانت

گاهی صدای اصغـرت کرده پـریـشانت            امشب غـم عالم نشـسته در دل و جانت

امشب شب سختی است آری امشب عاشوراست

بـر شـانـۀ بـابـا؛ رقــیـه مـی‌گـذارد ســر            خوابد علی اصغر در آغوش علی اکبر

خـوابـیـده‌انـد آرام اهـل بـیـت پـیـغـمـبـر            زیرا که بیـدارست چـشم سـاقی لشـگـر

تا کی چنین آرامشی در کربلا برپاست؟

فردا به پا خواهد شد اینجا محـشر کبرا            فردا شود صحـرا ز خون عاشقان دریا

فردا حسین است و خودش، تنهاترین تنها            بی‌لشگـر و بی‌اکـبر و بی‌یـار و بی‌سـقا

فـردا صـدای العـطش تا عـالـم بـالاست

یک دم به روی خاک افتد دست سقایش            یک دم حسین است و جوان ارباً اربایش

فکر حرم لـرزه می‌انـدازد به اعضایش            ای‌کاش برخـیزد فـقـط عـباس از جایش

آری حسین است این عزیز حضرت زهراست

نـازل شـده گـویا دوبـاره سـورۀ زلـزال            برگشته دیگر اسب او از دشت خونین یال

افتاده جـسم چـاک چاکی در دل گـودال            سر می‌بُرند و یک زن اینجا می‌رود از حال

از سینه‌اش برخیز ملعون! مادرش اینجاست

بالای تل از هوش رفـته، خواهـر افتاده            آتـش به مو و معـجـر یک دخـتـر افتاده

دیـدنـد یک انـگـشت بی‌انگـشـتر افـتاده            زیـر سُـم اسـبـان دشـمن پـیـکـر افـتـاده

یک پیرزن می‌گفت سر هم زیر تشت ماست

پایان نـیابد ظهـر فـردا ماجـرا باقی‌ست            آتـش به جـان خـیـمۀ آل عـبـا بـاقی‌ست

هم رفتن سرها به روی نیزه‌ها باقی‌ست            هم کوچه و بازار؛ هم شام بلا باقی‌ست

زین پس شروع کربلای زینب کبری‌ست

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر تغییر داده شد! لازم به ذکر است همانگونه که در کتب نفس المهموم ص ۳۳۱، وقایع الایام ص ۴۵۹، ناسخ التواریخ ص ۵۰۷، پژوهشی نو در بازشناسی مقل سیدالشهدا ص ۲۷۰ و ... آمده است تا قرن دهم هیچ نامی از ذوالجناح نیست و این نام برای اولین بار در کتاب روضة الشهدا آمده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین‌جا کلیک کنید.

نـازل شـده گـویا دوبـاره سـورۀ زلـزال            برگشته دیگر ذوالجناح از دشت خونین یال

بیت زیر به دلیل مستند نبودن داستان تنور خولی و مغایرت با روایت‌های معتبر تغییر داده شد؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین‌جا کلیک کنید

زیـر سُـم اسـبـان دشـمن پـیـکـر افـتـاده            یک پیرزن می‌گفت سر هم در تنور ماست

مصائب شب عاشورای سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن قالب شعر : غزل

دلـم بـرای داغِ تو مـذاب شد حسین‌جان            که خانۀ دو چشم من خراب شد حسین‌جان

به گریه‌های خواهرت به صبح گو طلوع مکن            که قلبِ زینب از غمِ تو آب شد حسین‌جان


صدای پای پاسبان خیمه‌ها هنوز هست            هزار شکر کودک تو خواب شد حسین‌جان

کنارِ اصغرت ببـین سکـینه زار می‌زند            که روضه‌خوانِ خیمه‌اش رُباب شد حسین‌جان

خدا کند که هیچ وقت نگویدت میانِ شام            لبت زِ خیزران چرا کباب شد حسین‌جان

کـنارِ رأس تو چـرا قـمار می‌کـنند وای            نصیبِ طشتِ تو چرا شراب شد حسین‌جان

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید. زیرا طلب برگ برای اهل بیت زیبا نیست.

خـدا کـند نـمـاند و نـگـویدت میانِ شـام          لبت زِ خیزران چرا کباب شد حسین‌جان

مصائب شب عاشورای سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : مجتبی صمدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

دل که عاشق بشود واله و سر گردان است            چشم هم در پِیِ این عشق فقط گریان است

راه تسکین فراق و غم و محنت اشک است            دل که خشکید فقط چارۀ آن باران است


حـلـقـۀ روضـۀ اربـاب بُـوَد عـرش خـدا            هر چه فیض است در این دایرۀ امکان است

شاه و رعیت درِ این خانه همه مُحترمند            نوکر این حرم عشق خودش سلطان است

کـربلا یک کـلـمه هـست ولی در مـعـنا            شـرح آن بـاطن آیـات هـمـه قـرآن است

شرح بی‌تابی زینب شب عاشورا چیست            که از این مصرعِ غم بر لب عالم جان است

باید امشب به سر و سینه زنان دَم بدهیم            امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ولی افـسـوس قـرار است بـبـیـنـد زینب            صبح فـردا بـدنش زیر سُـمِ اسـبان است

بدنش هیچ، چه سازد که ببیند به درخت            سـر بُبـریـدۀ یـار است که آویـزان است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل نامستند بودن و همچنین عدم توصیه مراجع و علما حذف شد

لطمه اینجاست روا، هر که غروب فردا            موی زینب بِکِشد پست تر از حیوان است

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در شب عاشورا

شاعر : محمود اسدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

بیا در این شب آخر که بشـنوم سخنت            سخن بگـوی بـرادر به شـمع انجـمنت
بگو در این شب آخر چه بر سرت آید            بگـو چه می‌شـود آقا به نـازنـین بـدنت


ترک تـرک شده لـعـل لبت عـزیز دلـم            خدا کند نخـورد سنگ بر لب و دهنت
کـنار پیـکـر تو سیـنه می‌زنـد طـفـلـت            خدا کند که نخـنـدد کسی به سیـنه‌زنت
خدا کـنـد تـنـت از زخـم‌هـا ورم نکـند            خدا کـنـد نـشـود نـیـزه جـابجا به تـنت
خـدا کـند نکـشی زجـر در تـه گـودال            و عاقبت نکشد طول دست و پا زدنت
خـدا کـنـد نـشود نـرم استـخـوان‌هـایت            خـدا کـند نـشـود کهـنـه بـوریـا کـفـنت
تمام ترس من این است عده‌ای بی‌دین            کنند هـلهـله فـردا به زیر و رو شدنت

: امتیاز

تشریح حالات سیدالشهدا علیه‌السلام در شب عاشورا

شاعر : وحید زحمتکش نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

شب آخر شده و حال همه عـرفانی‌ست            چقدر صورت اصحاب حسین نورانی‌ست
صوت قرآن حسین می‌رسد از خیمه به گوش            حال و احوال همه اهل حرم قرآنی‌ست


وقت هجران برادر شده با خواهر خود            چقـدر حال و هـوای دلشان بـارانی‌ست
گرم صحبت شده در خیمه مه و خورشیدی            وقت ابـراز هـمه درد و دل پایـانی‌ست
هر کسی گوشه‌ای از خیمه به فکر فرداست            شور و حال سرشان بر همگان پنهانی‌ست
امشبی را هـمه مشغـول مـناجـات شدند            عصر فردا به جنان نوبت یک مهمانی‌ست

: امتیاز

خطبۀ سیدالشهدا علیه‌السلام در شب عاشورا و جواب اصحاب

شاعر : مهدی خطاط نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد            وقـت جـوابِ هـم‌سـفــران بـر امـام شـد

پـاسـخ‌دهـنـده اوّل آنـان «زُهـیـر» بـود            كاندر حـضورِ سبـط نـبـی در قـیـام شد


كای زادهٔ رسـول! « سَـمِـعْـنـا مَـقـالِـكَ»            مطلب عیان بَرِ همه از خاص و عام شد

دنـیا اگـر هـمـیـشگـی و مـرگ آخـرش            ما عزممان همین و نه جز این قـیام شد

و‌آن‌‌گه «بُـریر» دادِ سخـن داد آن‌چـنان            ظاهـر، خـلـوصِ نـیّـت او از كـلام شـد

مـنّـت بـه مـا نـهـاده خـدا بـا وجـود تـو            ما را ز لطف، شهـد شهادت به جام شد

فخر است قطعه‌قطعه شدن پیش روی تو            طوبی بر آن بدن كه چنـیـنش ختام شد!

پـس بـهـر دل‌نـوازیِ فـرزنـد فــاطــمـه            گـاهِ سخـن ز «نـافـع» شـیـرین‌كـلام شد

گـفـتـا كـنون كه گـشـته گـهِ امـتحـان ما            بـا رهـبـریت، مـحـنـت مـا بـی‌دوام شـد

مـا دوسـتـیـم بـا تــو و بـا دوسـتـان تـو            دشمـن به آن‌كه دشـمنی‌ات را مـرام شد

ما را ببر به هر طرفی خود ز شرق و غرب            حبل ولایت تو، ز ما «لَا انْفِـصام» شد

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در شب عاشورا

شاعر : محمود اسدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

عزیز فـاطـمه، ای‌کاش بی‌صدا نـشوی            خدا کند که به صحرا، چو خاکها نشوی
میـان گـریـه و زاری دعـا کـنم امـشب            برای لحظه‌ای از خواهرت جدا نشوی


اگر سرت ز بـدن شد جدا ولی ای‌کاش            خدا کند که به گـودی جـدا جـدا نـشوی
به گریه فاطمه زد گیسوی تو شانه و گفت            خدا کـند که به سر پـنجـه آشـنـا نشوی
خدا کند که به صورت نیفتی از مرکب            خدا کـند به نـوک نـیـزه جابجـا نـشوی
خدا کـند که تنت را روی زمین نکشند            خدا کـند که لگـد کـوب اسب‌ها نـشوی
اگر که مـاند تنت زیـر دست و پـا، اما            خـدا کـند گـل پـاشـیده، نـخ نـما نـشوی

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا علیه‌السلام در شب عاشورا

شاعر : میثم مؤمنی‌نژاد نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

امشب از این دشت و صحرا صوت قرآن می‌رسد            حاجیان عشق فردا عید قـربان می‌رسد

امشب از نـور خـدا لبـریـز شد آئـیـنه‌ام            می‌نشیند عصر فردا خصم روی سینه‌ام


امشب از یاران خود دارم سپاه مهر و ماه            عصر فـردا می‌شوم تـنها مـیان قـتـلگاه

امشبی پروانۀ شمع وجـودم زینب است            عصر فردا پیکرم در زیر سم مرکب است

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در شب عاشورا

شاعر : محمود اسدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مثنوی

امشب از غـصۀ تو خواب ندارد چشمم            غیر خـونـاب جگـر، آب ندارد چـشـمم
امشب از غصه و غم های تو هستم غمگین            بیم دارم که به گودال شوی نقش زمین


عـصر فـردا چه بـلایی، سـر تو می‌آیـد            زودتـر از هـمـه کـس مـادر تـو می‌آیـد
گر ببـیـنـم بدنت در دل گـودال حـسـین            از غم و محنت تو می‌روم از حال حسین
عصر فـردا به فـراقت بنـشـیـنم چه کنم            زانویی را به روی سینه ببـیـنم چه کنم
تو اگـر نحـر شـوی در نظـرم می‌میرم            بخـدا تـیـغ ز دسـت عـدویـت می‌گـیـرم
کاش قـاتـل به تـماشای تو غـوغـا نکـند            کاشکـی بر گـلویت نیـزه دگر جا نکـند
بی‌هـوا نیـزه به پهـلـوت رسد می‌مـیرم            پـنجۀ شـمـر به گـیسوت رسـد می‌مـیرم
زن اگر پیش عدو اشک ببارد سخت است            اسب بر سیـنۀ تو پا بگذارد سخت است
برسـم مـوقـع جـان کـنـدن تو، می‌مـیرم            سـر بـریـده شود از گـردن تو می‌مـیرم

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در شب عاشورا

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مثنوی

شمـعـم که با نـگـاهِ تو آتـش گـرفـته‌ام            امـشـب کــنـارِ آهِ تـو آتـش گـرفـتـه‌ام

پـیـرت شدم نگـاه به این پیر زن بکن            امشب بیا و خواهرِ خود را کفن بکن


امشب غنیمت است برایم چه می‌کُنی            آقـا شکـسته است صدایـم چه می‌کُنی

یک پِـلک هم به هم نَزَنم تا نرفـته‌ای            گـیسویِ خـویش را نَکَـنم تا نرفـته‌ای

از پـیـشِ پـاسـبان حـرم آمـدم حـسـین            از سـمـتِ مهـربانِ حـرم آمـدم حسین

امـشب دلـم بـرایِ حـرم شـور می‌زند            اصلاً دلـم برای خـودم شـور می‌زنـد

مادر که رفت بعدِ پدر هم حسن نماند            از پنج تا کفـن به‌خدا یک کـفن نـماند

امشب نشسته‌ام که خودم را کـفن کنم            فکـری برایِ آن هـمه دسـتِ بـزن کنم

امشب که فکر می‌کنم از حال می‌روم            فـردا چـقـدر بـر سـرِ گـودال می‌روم

امشب زِ درد بر جگرم دست می‌زنم            فـردا چـقـدر بر کـمرم دسـت می‌زنـم

امشب زِ خاک خار اگر جمع می‌کنیم            فـردا میانِ تـیغ، پـسر جـمع می‌کـنـیم

امشب غـبار از سرِ گـیسوت می‌کِشم            فـردا غـروب نیزه زِ پهلـوت می‌کِشم

امشب کنارِ مادر خود می‌خورم زمین            فردا غروب با سرِ خود می‌خورم زمین

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین‌جا کلیک کنید

امشب نشسته‌ای ولی از من جُدا چرا            ای جانِ خـیمه پشت‌سرِ خـیمه‌ها چرا

امشب به پشتِ خیمه چرا خار می‌کَنی            این خاک را برایِ که اینـبار می‌کَـنی

با این قلاف قبرِ که را می‌کُنی درست            این قبر کوچک است چرا می‌کُنی درست

گفتند عمه دخـترکان: نامـه آمده است            عمه عمو کجاست امان‌نامه آمده است

گفتم به خیمه موقعِ هنگامه نیست نیست            بس کُن رباب حرفِ امان‌نامه نیست نیست

یگ گوشه رفـته تا نخِ قـنـداقه وا کُنَد            پیراهـنی که تازه خـریده است تا کُـنَد

هِی دستهایِ کوچکِ مهتاب را نَبوس            بس کن رباب بچۀ در خواب را نَبوس

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در شب عاشورا

شاعر : علیرضا شریف نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : ترجیع بند

می‌شود روشنی خـیـمه بمانی تا صبح            مونسم باشی و شب را برسانی تا صبح

می‌شود رَحم كنی حرفِ جـدایی نزنی            تا پیِ چـاره مـرا سر نَـدَوانی تا صبح


منّتت دارم و می‌خواهم اگر راهی هست            مَحضِ این خاطرِ آشُفته بمانی تا صبح

چه به روزِ تـو می‌آرنـد خـدا می‌دانـد            زنده نگذاردم این دل نگرانی تا صبح

روبـرویِ تو اگـر گـریـه اَمـانـم بدهـد            بر ندارم نِگَه از رویِ تو آنی تا صبح

دهـنِ خـشك و لـبِ پُر تَـرَكَت نگـذارد            دلِ رنجـورِ مرا تاب و توانی تا صبح

بُغـض پـا پـیچِ گـلویم شـده و می‌ترسم            كار دستم دهد این سوز نهانی تا صبح

هول كردم به زمین خورده ام و می‌خواهی            خاك از چـادر زینب بـتكـانی تا صبح

بنشین سیر نگاهت كنم ای یوسفِ عشق            لحظه‌ها می‌رود و نیست زمانی تا صبح

چـشمِ بارانـیـتان می‌دهد امشب خبـرم

از بَـلایی كه قـرار است بیاید به سرم

وای بر حالِ دلِ خواهرِ تو فردا عصر            می‌خورد چنگ به بال و پرِ تو فردا عصر

آسمان را ز عطش دود فقط خواهی دید            رَمقی نیست به چشمِ ترِ تو فردا عصر

سرِ شش ماهۀ تو می‌شود آویز به پوست            ارباً ارباست علی اكبرِ تو فردا عصر

می‌بَـرد لشكری از نیـزه حـوالیِ حرم            تـكه تـكه تـنِ آب آورِ تـو فـردا عصر

تك و تنها وسطِ دشت و بیابان چه كند؟            دامنش سوخت اگر دخترِ تو فردا عصر

چنگِ یك مُشت سنان در طمعِ گیسویت            می‌زند پَرسه به دور و بَرِ تو فردا عصر

هر قدر نیزه و شمشیر و تبر جمع كنند            بیشتر كشف شود پیكرِ تو فردا عصر

چكمه‌ای سرخ می‌افتد به رویِ سینۀ تو            خنجری كُند رویِ حنجرِ تو فردا عصر

سخت دعـواست سـرِ جایـزۀ بیـشتری            بـیـنِ گودال بـرایِ سرِ تو فردا عصر

آخرین خواهشم این است دعا كن برسم            زودتـر از نـفـسِ آخـر تـو فردا عصر

چـشمِ بارانـیـتان می‌دهد امشب خبـرم

از بَـلایی كه قـرار است بیاید به سرم

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در شب عاشورا

شاعر : وحید قاسمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

بین گودال و حرم، عطر فروشم فردا            تن عـریان تو را با چه بپـوشم فـردا؟

من ببـیـنم که تو بی پـیرهنی می‌میرم            تکـیۀ بر نیـزۀ غربت بزنی، می‌میرم


چـقدر دلهـره و غـم سرِ پیـری دارم!            پدرم گـفت که یک روز اسیـری دارم

پـدرم گفت که یک روز بـلا می‌بـیـنم            سرِ نی، زلف پـریـشان تو را می‌بـینم

: امتیاز

سبک های سقائی شب عاشورا

شاعر : مسکین، مجرد ، رنگچان، زارعی نوع شعر : ذکر سقائی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک ۱                                ( به سبک: عـلیِّ اکبـرِ مـن )

تــمــامِ هــسـت زیــنـب            روی از دست زینب (۲)

برادر جـان، غـم هجـران، زده اینـسان، به قـلب من شراره


پس از تو چون؟ کنم اکنون، در این هامون، ندارم راهِ چاره (۲)

************** بند دوّم **************

الا ای خــــواهـــر مـــن            تو ای همسنگـرِ من (۲)

تـنـم فـردا، فـتـد جـانـا، در این صحـرا، تو بـنـمایـی نـظـاره

سرم بر نِی، تو هم از پِی، کنی ره طِی، به رنجِ بی‌شماره (۲)

**شعر از: محمد رنگچیان**

********************************************

پخش سبک ۳                                (به سبک: دل تو را من اگر شکستم)

شـب وداع حــسـیـن و یــاران            درون خـیـمـه، گـروه طـفـلان

رسد به کـیـوان، صدای قـرآن             به گوش هستی، ز جمع یاران

************* بند دوّم *************

زنـان مـحـزون، بـه دیــدۀ تـر            عـزیـز زهـرا؛ کـنار خـواهـر

ز دل کشد آه، به حال مضطر            بـه فـکـر فـردای آن یـتـیـمـان

**شعر از: محمد مسکین**

********************************************

پخش سبک ۴                                (به سبک: کنار علقمه محشر به پا شد)

حسین جان ای همه دار وندارم            ز فــکـر دوری تـو بــیــقـــرارم

دعا کن، جان مـادر، ای بـرادر            که امشب، قبل هجران، جان سپارم

خـدا داند حـسیـن جان            نـدارم تـاب هــجــران

بـیـا ای جـان خـواهـر            دل و جــانـم مـلـرزان

که گشتم دل غمین و دل پریشان

***********************

الا ای خـواهـرم، ای نـور دیـده            کسی بـهــتــر ز پـیغـمـبر ندیـده

ولی او هم به سوی حق سفر کرد            که هرکس زین قفس آخر پریده

الا ای بـهــتـر از جان            دلـم ایـنـسان مسـوزان

ز قــبــل رفــتــنِ مــنِ            مشـو نـالان و گـریـان

بود تقـدیر حق گردم چو قـربان   

***********************

تـمـام کـودکان در پـیـچ و تابـند            همه عـطشان ز بهر جـرعه آبند

مـلائـک، انـبـیـا، هـم آل حـیـدر            از این حالات طـفلان دل کبابند

مـگــر نـبــود خــدایــا            مـسـلـمانـی در ایـنجـا

مــگــر آب فـــراتــش            نـبـوده مــهــر زهــرا

چرا عطشان شدند پس آل طاها

***********************

تــمــام کــربـلا را غــم گــرفتـه            دل زینب عـجـب مــاتــم گرفـتـه

عطش سخت است، ولی جان برادر            دلــم از چـیـز دیگـر، دم گـرفـته

رســد بـــوی جــدائـی            ز دشـت نــیــنـــوائــی

بـیـا ای جــان خـواهـر            مـکـن دیـگـر صـدائی

صبوری کن، دلت را کن خدائی

**شعر از: ناصر زارعی**

********************************************

پخش سبک ۵                                        ( به سبک: قـاسـم ای، گـلِ زهـرا)

برادر؛ ز هجـرانت، شوم جان بر لب (۲)

چه کـنـد فـردا؟ بعـد تو جـانا، که شود تنهـا، به بیـابـان زیـنب(۲)

*********** بند دوّم ***********

همچون تو، عزیزانت، به ذکر یا رب (۲)

ز عطش دلخون، شده در هامون، به دل محزون، همه گریان امشب(۲)

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۹                       (به سبک: عباسم ای تو آب آور من)

زینب ای یار و همسنگرِ من، ای خواهر من (۲)           امشب باشد شامِ آخـر من، ای یـاور من

چون تو غـمخـواری، هم وفـاداری، بر طفـلان و اُسَرا

کن پـرسـتـاری، عــتـرتـم یـاری، در راه شـامِ بـلا (۲)

*************** بند دوّم ***************

یا اخا نور چشم ترِ من، بنشین برِ من (۲)           کِی شود هجرانت باور من؟ ای دلبرِ من

بـا آه و زاری، بـا اشـکِ جــاری، مـی‌بـیـنـم داغِ تـو را

در انـتـظاری، تا جان سـپاری، فـردا ای خونِ خـدا (۲)

**شعر از: محمد رنگچیان**

********************************************

پخش سبک ۱۱                                (به سبک: ای ابالـفـضل، ای برادر)

ای حسین جان ای برادر(۲)            یـک دمی در خـیـمه بنـگـر

دم به دم از، اهلِ حـرم با دلِ محـزون            شد زِ عطش، آه و افغان، جانبِ گردون (۲)

*********** بند دوّم ***********

خواهرِ من از دل و جان (۲)            کـن حـمــایـت از یـتـیــمـان

می‌شوم از جورِ عـدو کشته به هامون            جانِ تو و جانِ یتـیمانِ جگر خون (۲)

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۱۳                          (به سبک: ای غـنچۀ احمر، آخر)

«ای هــســتـیِ زیـنـب، امــشـب            اهـلِ حـرم گـریـان، نـالان»(۲)

شـد خـواهـرِ غـمـگـسـارِ تو، بـی‌قـرارِ تـو

«دارم دلِ سـوزان، از ماتـمِ هجـران»(۲)

*********** بند دوّم ***********

« جــانـم رسـد بـر لـب، امـشب            زاری مکن اینسان، ای جان»(۲)

تــرویـجِ قــرآن شـعــارِ تــو، افــتـخـارِ تـو

فـردا روم مـیـدان، جانِ تو و طـفـلان (۲)

**شعر از: محمد رنگچیان**

********************************************

پخش سبک ۱۶                          (به سبک: شهِ دیـن به هـمرهِ یاوران)

شهِ دین به خواهرِ دل غمین (۲)            بـسـروده نـکـتـه‌ای ایـنـچـنـیـن

بـه کـنـارِ مـن، زِ وفــا نـشـیـن            که شبِ فراقِ من امشب است (۲)

********** بند دوّم *********

شده آخرِ عـمرِ منِ غریب (۲)            زِ وِصالِ من بـبـری نـصـیـب

که به شوقِ وصالِ رُخ حـبیب            همه اشتیاقِ من امشب است (۲)

**شعر از: محمد مسکین**

********************************************

پخش سبک ۱۸                                         ( به سبک: قاسمم من یادگار مجتبایم)

بــــرادر(۲)

جانم رسید از غصّه بر لب            چون شام هجران باشد امشب(۲)

آه، فردا چو گل در این گلستان            پرپر شوی از جورِ عدوان(۲)

جان اَخا، «غریب بی‌یـاور حسین جان (۲)»

********** بند دوّم *********

ای خواهر(۲)

می‌بیـنی ای مظـلومه زینب            جان می‌دهم در راهِ مکتب (۲)

آه، فـردا تـنم در این بیـابان            اُفتد به روی خاکِ میدان (۲)

بعد از حسین، « جانِ تو و جانِ یتـیـمان(۲)»

**شعر از: محمد رنگچیان**

********************************************

پخش سبک ۲۱                        ( به سبک یا عمی العباس )

امشب بُوَد در کربلا، ای شیعه محشر (۲)            از نــالــۀ لـب تـشـنـه گـانِ آلِ حــیــدر

چون شامِ تاسوعاست            هم محـشر کـبـراست

اطـفـالِ بـی­ خـانــمـان            زِ تشنگی در فغان(۲)

*********** بند دوّم ***********

لب تشنه اصغر خفته در آغوش مادر(۲)            مرغ دلـش از تـشـنگی هـر دم زند پـر

چـون قـحـطی آبـست            شـهـزاده بـی تـابـست

فـردا به کام عـطشان            گردد فـدای جانان(۲)

**شعر از: محمد مسکین**

********************************************

پخش سبک ۲۲                          (به سبک: من آنم که ره را به رویِ تو بستم)

بُـوَد کـربـلا امشب ای اهـلِ ایـمـان            وداعِ حـســیـن بـا عـزیـزان قــرآن

وصیت به زینب کـنـد دیـده گـریان            خواهرا جان تو و جان یـتـیـمان(۲)

********** بند دوّم *********

به فردا شود غرق در خون به میدان            چو گـل پیکـر پـاک رعـنا جـوانان

فـتـد پـاره پـاره بـه خـاکِ بــیـابـان            به نیزه رود چون سر جمله یاران (۲)

********** بند سوّم *********

ای امیـد زیـنب، بـرادر حسین جان            پس از تو چه سازم من در این بیابان

چه کـنم بی‌تو با طـفـلان پـریـشان؟            که رسیده دوران فراق و هجران(۲)

********** بند چهارم *********

خـواهـرا جـان تو و جـان یـتـیـمـان            جـان دهـم فـردا بهـرِ یـاری قــرآن

توئی غـمگسار من ای روح ایـمان            که رسیده دوران فراق و هجران(۲)

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۲۳                                 ( به سبک: دو جانـباز نازنـین)

به دشت کـرب و بلا، ای خـدا، مـگر کـه محـشر بُـوَد (۲)

که خواهرش بی‌معـین، دل غـمین، از بهـرِ اکـبر بُـوَد (۲)

********** بند دوّم *********

از هـر طـرف کـودکان، بـا فـغـان،  آل پــیـمـبـر بـود (۲)

که یـوسـفِ کـربـلا، از وفــا، بـه فــکــرِ مــادر بُـــوَد (۲)

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک۳۱                              ( به سبک : از خسرو دین یا رب )

شد قحطی آب امشب (۲)            ســوزد جــگـــر زیــنـب

در خـیـمـه بُـود غــوغــا            زین محـنـت جـان ­فـرسـا

جـان هـمگـی بر لب (۲)

********** بند دوّم **********

سـقـای حـرم عـبـاس (۲)            آب آور خـــیــر الــنــاس

عــطـشـان بـه لـب دریــا            جـــان را بـکــنــد اهـــدا

روح ادب و احـساس (۲)

**شعر از: محمد رنگچیان**

********************************************

پخش سبک ۳۷              

بـه کـربـلا شـد امشب

ز جور عدوان، نوای طـفلان، ز خیمه بر پا، به عـرش اعلا

صدای یـا رب یا رب

رسد به کیوان، به کام عطشان، غریب و تنها، عزیز زهرا (۲)

********** بند دوّم *********

رسیـده جـانهـا بر لب

هـمه عـزیزان، به چـشم گـریان، ز ظلم اعـدا، به فکآر فـردا

دگر چه سازد زینب؟

در این بیـابان، به قـلب سوزان، غریب و تنها، عـزیز زهـرا

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۳۹                           ( به سبک: حسین جان برادر بـبین حالِ زارم)

الا شاه خـوبـان، برادر حسین جـان            چه سازم من امشب ز رنج فراوان

در این شام آخـر شـدم دل پـریـشان            بـمـیـرم نـبـیـنـم فـراقـت بـرادر(۲)

********** بند دوّم *********

چـو فــردا بـه امــر خـداونـد مـنّـان            کـنـم جـان فـدا در ره دیـن و قـرآن

تو هستی عـلمـدارم ای روح ایـمان            پس از من تو زینب علم را نگهدار(۲)

**شعر از: ناصر زارعی**

********************************************

پخش سبک ۴۱                      ( به سبک: جسم شه دین روی خاک گرم میدان)

شبهای جمعه فاطمه در شور و شین است            گریان و نالان بر سر قبر حسین است

گـویـد بـه افـغـان            ای شاه عـطـشان

از داغ تو اشکم روان از هر دو عین است            ذکـر تمام انـبـیـاء جانم حسین است

********** بند دوّم **********

ای شیعه زاری کن که هنگام فغان شد            فریاد طفلان از عطش بر آسمان شد

در خـیـمه گه آب            گــردیـده نـایــاب

چون شام تاسوعا و گاه شور و شین است            وقت وداع زینب و مولا حسین است

**شعر از: محمد مسکین**

********************************************

پخش سبک ۴۴                          ( به سبک: حسین جان حُرِّ نالانم)

نگر در کـربلا غوغاست            نـوایِ الـعـطـش بـرپـاست

تو گوئی محشر کـبراست            که بی‌تاب است علی اصغر

********** بند دوّم *********

مگـر آب روان آخـر (۲)            نــبــود مــهــریــۀ مـــادر

چــرا گـلـهـای پـیـغــمـبـر            ز بی آبـی شدند پـرپر(۲)

**شعر از: ناصر زارعی**

********************************************

پخش سبک ۴۸                          (به سبک: به محضرت رسیده عبد پُر از اشتباهی)

ز کربلا به ماسوا، می­رود بانگ ناله (۲)           گـل امید کـودکان، گـشته پرپـر چو لاله

به ماه روی تشنگان، درد و غم بسته هاله           که زینبش ریزد اشک محن ژاله ژاله (۲)

********** بند دوّم *********

دگر ز سوز تـشنگی از جهان دل بریده           ز ترس بی‌بـرادری رنگ زینب پـریـده

ز زندگی از این مصیبت نگر دل بریده           شب وداع ما برادر حسین جان رسیده(۲)

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۴۹                     (به سبک: رخصتی از راهِ وفا ای عمو جان فدایت)

زینبِ غمدیده نشین لحظه ­ای در برِ من(۲)            زانکه بُوَد با تو دگر، این شبِ آخرِ من

چون نگری با دل خون بر سنان این سرِ من            ناله مکن پیش یتیمان تو همسنگر من (۲)

********** بند دوّم *********

شامِ دگر خفته به خون بنگری پیکرِ من            هم بدن قـاسم و عـباس و هم اکـبر من

باش تـسلای دل هـمسـر و دخـتـر من            جانِ تو جانِ همه کودکان خواهرِ من (۲)

**شعر از: محمد مسکین**

: امتیاز
نقد و بررسی

توضیح مهم: بر اساس روال معمول سایت به دلایل: ۱ــ تطابق بیشتر اشعار با روایات معتبر ۲ ــ رعایت بیشتر اصول و فنون شعر همچون رعایت قافیه و ... ۳ ــ رفع ایرادات یا ابهامات معنایی و محتوایی؛ در اشعار بالا نیز تغییراتی داده شده و اصلاحاتی صورت گرفته است اما با توجه به توافق با شعرای محترم و دست اندرکاران اشعار سقائی؛ در این مورد خاص « اشعار سقائی» از  ذکر ریز تغییرات و اصلاحات صورت گرفته خوداری شد.« لازم به ذکر است که سبک سقائی مربوط به هیأت های عزاداری همدان است که در سال ۱۳۹۰ به عنوان اثر معنوی استان همدان ثبت ملی شد»

مصائب شب عاشورا

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

متاب ای ماه امشب، تا نبینم صبح فردا را           ببار ای اشک تا دریا کنم دامان صحرا را
بریز ای آسمان خون جای باران بر زمین امشب           که پرپر میکند فردا خزان گلهای زهرا را


بگریید ای تمام اهل عالم آن چنان امشب           که با اشک خود از خجلت برون آرید سقا را
ندای ارجعی دل بُرده از هفتاد و دو عاشق           صدای العطش آتش زده اعماق دریـا را
وضو گیرید از خونِ دلِ خود ای بنی هاشم!           که بردارید فردا از زمین، قـرآن لیلا را
نگهدار ای سکینه! اشکهای دیدۀ خود را           که در گودال خون فردا بشویی جسم بابا را
میا ای آفـتابِ صبح بیرون از افـق فردا           که با سوز عطش اصغر ندارد تاب گرما را
الهی مهـر زندانی شود در سیـنۀ مشرق           که در گودالِ خونﹾ زهرا نبیند ظهر فردا را
بگردید آل یاسین سخت فردا در بیابان ها           که دریابید زیر خارها گـل های طاها را
سپاه حق و باطل صف کشیدند از دو سو میثم           میان این دو صف بشناس دنیا را و عقبا را

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب با سیدالشهدا در شب عاشورا

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

بگـذار با تو این شب آخر به سر شود            ای وای اگر که امشب زینب سحر شود

هر چه به صبح واقعه نزدیک میشویم            از غـصـۀ تـو دلـهـره‌ام بـیـشـتر شـود


ای میهـمان تـشنه لـبـم بر غـریـبـی‌ات            پهـلـو شـکـسته آمده تا نـوحه گر شود

تـا آه می کـشـی جـگـرم تـیـر می کشد            خواهر به حال بی کسی‌ات خون جگر شود

حرف از جدا شدن بزنی لطمه می‌زنم            راضی نشو که زینب تو در به در شود

جـان مـنـی و پـای تـو آوردم ای حـسـیـن

تا صبح من به دور تو می گردم ای حسین

ای یـادگــار مــادرم ای ســایـۀ ســرم            ای مـهـربـان بـرادرم ای سـایـۀ سـرم

ای آیـه هـای فـجـر ز تو دل نـمی کـنم            آیـد هـر آنچـه بـر سـرم ای سایۀ سرم

می‌سوزم از شرارۀ اشک تو امشب و            فـردا در آتـش حـرمم ای سـایـۀ سـرم

پیداست از هیاهوی دشمن که می شود            رأست به نیزه در برابرم ای سایۀ سرم

سوگند خورده‌اند که سرت را جدا کنند            با تـیـغ و نـیـزه در برم ای سایۀ سرم

من بر هزار زخـم تنت گریه سر دهم            تو هم بـه دیـدگان تـرم ای سـایـۀ سرم

جـان مـنـی و پـای تو آوردم ای حـسـیـن

تا صبح من به دور تو میگردم ای حسین

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی و کج تابی معنایی در مصرع دوم بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

پیداست از هیاهوی دشمن که خواهرت            یک امشب است محترم ای سایۀ سرم

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ضعف محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

من بر هزار زخـم تنت گریه سر دهم            تو روی نی به معجرم ای سایه سـرم

زبانحال سیدالشهدا با حضرت زینب در شب عاشورا

شاعر : رضا دین پرور نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلن مفاعلن فاعلن مفاعلن قالب شعر : مسمط

آیه‌های نـور باش، مثل مـادرم که بود            یک زن غیور باش، مثل مادرم که بود

من فدای دین شوم، مثل مادرم که بود            خواهرم صبور باش، مثل مادرم که بود


این سفر نهایتش بر خـدا رسیدن است            در حضور مادرم سرجدا رسیدن است

این سفر خلاصه بر کربلا رسیدن است            تو کـلیم طور باش، مثل مادرم که بود

گـاه داغ دیـدنـم، خواهـرم سکوت کن            بین خون طپیدنم، خواهرم سکوت کن

وقت سر بریدنم خـواهرم سکوت کن            پاسدار شـور باش؛ مثل مادرم که بود

دست هـای بی حـیا در کـمین معجـرند            چشم‌های من پُر از بغض های دخترند

این حـرامـیـان پـی نـالـه‌های مـادرنـد            مظهر شعور باش، مثل مادرم که بود

آسـمـان بخـت من، کـوکـب کـویری‌ام            محشری به پاست در امشب کویری‌ام

پـاره پـاره می‌شود این لب کـویـری‌ام            مصحف زبور باش، مثل مادرم که بود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

من که می‌روم زدست، بین هاله‌های خون            خواهرم صبور باش، مثل مادرم که بود